چه قدر زیادی

آنقدر که نمیتوان

تمام تو را خیال کرد

.

.

.

تا چندشب پیش تو خیالم ترس از دستنتو داشتم

دیشب باخیال تخت خوابیدم

فکر کردم چون کنار رفته رقیبی نیست

اما امشب...!

مال من باش

آنقدر مرا سرد کردی

از خودت

که خورشید

من که به کوچه میزدم خانه نشین تو شدم

.

.

.

تعطیلی رسمی به زندگیم دادم

اولین جمعه ای که از خونه بیرون نزدم

آرزومه 1 روز برسه باتو بیرون بزنم باتوخونه بمونم همش باتو باشم

سیگار عشق نیست

آخرین پناه عاشق است

.

.

.

دیروز تا امروز 5 بسته سیگار تموم کردم

سیگارم دیگه آرومم نمیکنه

فقط تو آرومم میکنی

کثافت گوه من دوست دارم نفهم

دلم به لرزه می افتد

هربار که میگویی:

برو... برو و به زندگیت برس

مگر نمیدای که تمام زندگی من تویی؟

.

.

.

بی وفا چرا دلت از سنگه؟

دوروغای دیروزو باور کردم

دیشب تا صب سرکوچتون پارک کرده بودم

خوب میدونی برام اب خوردن بلند کردنت

فهمیدی خبری نیست زبونت دراز شد ها؟

زندگی من تویی نازنینم

تو آزادی هرچیزی بگویی

اصلا آزادی بیان قاطع داری

مثلا بیا بنشین مقابلم

وبگو چقدر دوستم داری

یا مثلا بگو

لحظه ای بی من آرام و قرار نداری

تو آزادی هرچیزی بگویی

اما آزادی پس از بیان نداری

مثلا همین که گفتی دوستت دارم

در آغوش من زندانی شده

و به استبداد لبهایم دچار خواهی شد

.

.

.

من این ازادی رو به تو میدم

مگه ازادی نمیخوای؟

اینم ازادی

اگر مرا دوست نداشته باشی

دراز میکشم و میمیرم

مرگ نه سفری بی بازگشت است

و نه ناگهان محو شدن

مرگ دوست نداشتن توست

درست ان موقعکه باید دوست بداری

.

.

.

به حرفام فک کن

خوشبختت میکنم

میبرمت یه جایی که دست کسی بت نرسه

میبرمت هرجا که تو بگی

هرچی که تو بگی

این تنها راهشه دیونه ی وحشی من

اگه تو بخوای امشب همه چی تموم میشه

تمام سختیات تموم میشه

تا شب نشده

خورشید را لای موهایت می گذارم

و عاشق می شوم

فردا برای گفتن دوستت دارم

دیر است

.

.

.

شاید فردا دیر باشه کوچولو

وقتی 5سال پیش دیدمت حس کردم یه کوچولوی دیوونه داره منو دیوونه خودش میکنه

فک میکردم مثل بقیه پا میدی

وقتی واسه اولین بار بت گفتم دوست دارمو زدی تو گوشم حس کردم جدی جدی عاشقتم

غرورت منو دیوونه کرده

چشات نگات دستات افکارت لبات حرفات منو در به در کرده

کی میشه با تمام وجودم بغلت کنم؟

کی میشه؟!

لعنتی فک کردی نمیتونم؟!

میخوای همین الان بیام خونتون و....

احمق کوچولو من تورو واسه تنت نمیخوام

میخوام دوستم داشته باشی

همون اندازه که من دوست دارم

بفهم

بوسه‌هایت
مرگ را به تأخیر می‌اندازند.
مرا ببوس

.

.

.

هنوزم پی بدست اوردن لباتم

دیوونه ی کوچولو میدونی امروز خونه نشین شدم بخاطر تو؟!

زنگ بزن

بگو دوستم داری

بگو منو میخوای

بگو فقط یک سومه دوست داشتن من دوستم داری

توی 26 سال زندگی چیزی بغیر از تو اشکمو در نیورده

دلم آشوبه

دوست دارم

امروز این وبلاگو زدم فقط به این امید که وقتی میای اینارو میخونی نظرت عوض بشه

توروخدا دلمو نشکن

چیزه زیادی میخوام؟!

من دوست دارم

بعد از تو هیچ دلی دلم را نمیلرزاند...

.

.

.

با تمامه وجودم عاشقتم

میدونم از من دلخوری

میدونم اذیتت کردم

ولی بدون از روی دوست داشتن اذیتت کردم

هرکی اومد تو بقلم با یاد تو عشق بازی کردم صورت تورو دیدم

لعنتی 5 سال بس نیست؟!

همشونو به قول خودت ریختم تو توالت

از وقتی فهمیدم ناراحتت میکنم با این کار دست از همه چی کشیدم

دست از زندگی کشیدم

عاشقم

شاعرم

کوتاه اما لبریز از خاطراتِ ماندگار

پر کَس, بی کَس

یک ملودی از خش خشِ زیبای زندگی

مادر باران های انتظار

عاشقم شو

پاییزم

.

.

.

یادته تو اولین شب شعر...

عاشقم شو

می دانم

غلط زیادی میکند

اما دلم تورا میخواهد

دلم فقط تورو میخواد دیوونه

هزار بار از چشم تو افتادم

و هربار جایی می افتم

عشقم هر بار میخوام یه کاری کنم که بهت ثابت کنم دوستت دارم از چشمت بیشتر می افتم نمیدونم چیکار کنم

باور کن از صمیم قلب دوست دارم